چند وقت پیشا کلیدم رو دانشگاه جا گذاشته بودم، رفتم حراست ببینم پیدا میشه. گفت مشخصات بده، گفتم چند تا کلید وصله به یه حلقه. گفت خودشه، بیا بگیر
اصن یه وضی
پسر دایی هام داشتن با هم دعوا می کردن ، دایی ام که باباشون باشه!!اومده می گه بچه ها به خاطر من کوتاه بیایین.داداش کوچیکه برگشته به بزرگه می گه پدر سگ این دفعه رو به احترام بابا هیچی بت نمی گم وگرنه میزدم پدرتو در می اوردم !!!
چند سال پیش رفته بودیم جشن که قرار بود از تلویزیون پخش بشه چند نفرو با بابام انتخاب کرد برای مسابقه ای که این جمله رو باید 3بار می گفتن"سپر عقب ماشین جلویی خورد به سپر جلوی ماشین عقبی " همه گفتن تا رسید به بابای ما ، با استرس و هیجان پشت سر هم 3بار گفت " ماشین عقبی خورد به جلویی " مردم خندیدن یه ربع سکّه بهش جایزه دادن